من...

یکى از اعضاى آدم هاى متفاوت از آدم هاى متفاوت... فقط همین...

من...

یکى از اعضاى آدم هاى متفاوت از آدم هاى متفاوت... فقط همین...

یووووهوووو...

خوشحاااااالم...

اننننننقد خوشحالم که نتونستم تا فردا واسه ابرازش صبر کنم...

کلاغ خوشحاله و اینو میشه از تند تند حرف زدناش فهمید...

از لحن قاار قااار کردنش میشه فهمید...

کلاغ خوشحاله و انرژیشو به ژنیک کلاغم منتقل کرد...

قار قار...


+ خوابم نمیبره...

++ لازمه باز تاکید کنم کوفتت شه؟ :)))))

-من اونو نمیشناسم... برام مهم نیست...

+منم تو رو میشناسم... برام مهم نیست!‌ :)



//نمای پنجره ی اتاق من توی غروب...

//میفرماید که دیگه از من گذشته بخوام واست دغدغه ی جدید بشم!

//اینایی که نجابتشون خدشه دار میشه تو چشمای دختر نا محرم نگاه کنن، اینا لاکم میزنن؟

//میخواستم عکس شهلا از چشمام بزارم از جمشید ترسیدم :{‌ :))))

// دلم خواست این دفه به جا + این جوری کامنت کنم!

هیچ کی دلش نمیخواد بی شعور باشه! میخواد؟؟؟



+تو به من، من به اون، اون به اون...

++برام دعا کنین...


دیده بود پریشونم...
فهمیده بود تمرکز ندارم...
میدونست شکلات دوست دارم!
واسم یه عالمه ازینا خریده بود...
همچین دوستایی دارم من :{



+تا به حال وسط چمران قدم زدین؟
++هالوین شما هم مبارک! :)
"لپ تاپم را کشتم!
نه به این جرم که ویروسی و داغون و بد است
و نه چون نسبت رانش به هنگینگ یک به صد است
طفل معصوم کمی تشنه بود...
به گمانش شربت،
آتنی ویروسی قوی ست
ای دو صد نور به کد هایش بارد
لپ تاپ خوبی بود
من به این جرم که چراغ تو را خاموش میکرد،
لپ تاپم را کشتم..."



+عکس مال امروزه! ولی شعر مال 2-3 سال پیشه که رو لپ تاپ قبلیم شربت ریخته بودم مرده بود...

++لپ تاپم شارژ نمیشد!با همین دستای خودم درستش کردم :{ مث مرد! :{

+++پیشنهاد میشه وقتی هیچ گونه پیچ گوشتی ای موجود نیست چاقو و موچین رو امتحان کنین! :-تجربه

+++خوابگاهی واسه رفع دلتنگیاش گریه نمیکنه! ظرف میشوره :{ :))

STOP  blaming your self
Enjoy the nature
and eat some chocolates and pop corn ^.^ <3







+My dormitory
++Rainy day...
+++Do your best :)

-بیا قرص برنج بخوریم بمیریم!

+نه من چاق میشم! اگه قرص سالاد داری پایه ام! :))



+اینجا پارک ملته و سرده و منم یه چیز گنده پوشیدم...

++زندگی شخصی من به هیچ کس (مطلقا) ربط ندارد. مگر این که خودم مستقیما ازش سوالی بپرسم! :) اگه این مسئله رو نمیتونین قبول کنین هر چه زودتر توی دوستیتون با من تجدید نظر کنین. با تشکر! :)

لعنتى جان! آدم باش...

خودتو درگیر بازى هاى بچگانه نکن...

تو مثل اونا نیستى! خب؟ 

+ اونا آدم بدا نیستن!!! آدم متفاوتان! :)

++ آروم باش! با همون لحنى که وقتى کسى نصفه شب کابوس میبینه بهش میگم! :دى

دیر رسیدن همیشه بهتر از نرسیدنه...
اونی که همیشه دیر میرسه سر قرارا به مراتب با شخصیت تر از اونیه که لحظه ی آخر زنگ میزنه میگه نمیام!
مردم مسخره ی شما نیستن...
یهو یادش افتادم! :)))


Photo by me, at woody village :)
++تو نمیتونی یه نینی رو تنبیه کنی!
+++ خاک تو سرت که نمیتونی یه نینی رو تنبیه کنی!
++++ جهت خالی نبودن عریضه پست زدم! به خاطر فروکش کردن اعتراض ها! :))))))))

یه بیماری جدید تو خودم کشف کردم! اسمشو گذاشتم ترس از کم اومدن!

این بیماری اینطوریه که هر خوراکی ای که درست میکنم هی میترسم کم باشه. مخصوصا اگه مهمون داشته باشم

واسه همین همیشه کلی بیشتر از مقدار مورد نیاز درست میکنم :دی

دست خودمم نیستا!! هی یه قسمت از مغزم فرمان میده که اینا کمه! بیشتر بریز!

این شد که قرمه سبزی خوشمزمو (با تاکید :دی) 2 وعده خوردیم و بقیشو ریختیم دور...

این دفه آخری خیلی دلم سوخت... تصمیم گرفتم رو خودم کار کنم! :دی واسه جلوگیری از اسراف!

امیدوارم از گشنگی نمیرم!


+قسمت عجیب ماجرا اونجا بود که وقتی داشتم با پاستیلام اسم مینوشتم، اسم تو حتی به ذهنمم نرسید!

++فک کنم قسمت خوراکی ذهنم شرطی شده! خوراکی میبینه یاد نشر گل واژه میفته! :))

+++کل پستو به خاطر این 2 تا خط بالایی نوشتم! :)))