من...
یکى از اعضاى آدم هاى متفاوت از آدم هاى متفاوت... فقط همین...
من...
یکى از اعضاى آدم هاى متفاوت از آدم هاى متفاوت... فقط همین...
خانه
درباره من
سرآغاز
ما مثل دومینو بهم ضربه میزنیم!
هیچ کی دلش نمیخواد بی شعور باشه! میخواد؟؟؟
+تو به من، من به اون، اون به اون...
++برام دعا کنین...
۴
۰
ژنیک :) :)
نظرات
(۶)
۲۱ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۰
😎😎😎BAHAR 😎😎😎
محتاجیم:)
واقعا:)
پاسخ:
:)
۲۲ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۵
منا مهدیزاده
دوباره تکرار می کنم...
من ! :)))))
پاسخ:
عاشقتم ینییییی :)))
موفق نیستی :{ :)) :*
۲۲ آبان ۹۴ ، ۰۹:۴۳
مهدی #!
ای بابا...
جمشید؟ کجایی؟ :))
پاسخ:
جمشید ولم کرده رفته با تی ایشون... یه دختره که هم از من خوشگل تره هم لاغر تر هم خفن تر! تازه دکترم هست! :)))
۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۳:۴۷
بنیامین دلشاد
نه لزومن ...
قبول ندارم
به راحتی می تونیم همونی که مارو زده بگیریم بزنیم :))
ما فرا تر از دومینو هستیم! :{
پاسخ:
میتونیم... ولى مث دومینو ضربه میزنیم...
۲۴ آبان ۹۴ ، ۱۸:۰۹
علی
اره میتونیم...ولی انصافا برگردی همونجا قبلی رو بزنی بیفته بهتره دیگه!! نه بقیه رو زمین میفتن! دلت هم خنک میشه!
پاسخ:
موافق :{ :)
۳۰ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۸
احسان کفشدار گوهرشادی
هممم...
میتونیم فاصلهمون با بقیه رو رعایت کنیم که وقتی افتادیم کسی بعدمون نباشه :-/
خداوکیلی چنین جملاتی از من بعیده :|
(ضمن عرض سلام به همه xD)
پاسخ:
ایده ی خوبیه! ولی خیلی کار سختیه که فاصله رعایت کنیم... نیست؟
حتی اگه بتونیم این کارو بکنیم نفر قبلی نمیتونه بهمون ضربه بزنه احتمالا... :)
(سلام :دی )
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
خلاصه آمار
بایگانی
خرداد ۱۳۹۹
(۱)
مهر ۱۳۹۷
(۱)
اسفند ۱۳۹۶
(۱)
بهمن ۱۳۹۶
(۴)
دی ۱۳۹۶
(۲)
مرداد ۱۳۹۶
(۲)
تیر ۱۳۹۶
(۴)
خرداد ۱۳۹۶
(۳)
ارديبهشت ۱۳۹۶
(۷)
فروردين ۱۳۹۶
(۱۱)
اسفند ۱۳۹۵
(۱۲)
بهمن ۱۳۹۵
(۵)
دی ۱۳۹۵
(۲)
آذر ۱۳۹۵
(۲)
آبان ۱۳۹۵
(۱)
مهر ۱۳۹۵
(۱)
شهریور ۱۳۹۵
(۲)
مرداد ۱۳۹۵
(۶)
تیر ۱۳۹۵
(۴)
خرداد ۱۳۹۵
(۴)
ارديبهشت ۱۳۹۵
(۳)
فروردين ۱۳۹۵
(۴)
اسفند ۱۳۹۴
(۲)
بهمن ۱۳۹۴
(۴)
آذر ۱۳۹۴
(۲)
آبان ۱۳۹۴
(۶)
مهر ۱۳۹۴
(۳)
شهریور ۱۳۹۴
(۱)
مرداد ۱۳۹۴
(۵)
تیر ۱۳۹۴
(۳)
خرداد ۱۳۹۴
(۲)
فروردين ۱۳۹۴
(۳)
اسفند ۱۳۹۳
(۴)
بهمن ۱۳۹۳
(۱)
دی ۱۳۹۳
(۳)
آذر ۱۳۹۳
(۲)
آبان ۱۳۹۳
(۳)
مهر ۱۳۹۳
(۲)
شهریور ۱۳۹۳
(۶)
تیر ۱۳۹۳
(۳)
آخرین مطالب
در روزهای قرنطینهی ما چه میگذرد؟
دوست داشتنی من...
۹۶/۱۲/۱۹
هوا، هوای بهاره...
۹۶/۱۱/۲۹
مرور خاطرات مث کلاس درسه
۹۶/۱۱/۲۳
بهترین دوست و بهترین همدم
۹۶/۱۱/۲۲
ایزوله
۹۶/۱۱/۰۲
چشمهایش
۹۶/۱۰/۱۹
گوگولی :))
۹۶/۱۰/۱۵
این آخر کاره، رسم روزگاره...
۹۶/۰۵/۰۷
بوووم!