پشت دنج ترین میز کتاب خونه نشستم
دیدن برف از پشت پنجره هاى نیمه باز کتاب خونه حس نوستالژى فوق العاده اى رو القا میکنه...
با خودم فکر میکنم که ایده ى ساختن کتاب خونه تو این ارتفاع واقعا ایده ى محشرى بوده
و ایده ى ساختن دانشگاه تو این منطقه از اونم محشر تر :)
با وجود همه ى اتفاقاتى که افتاده هنوز دنیا قشنگیاشو داره
چشمم خیره میشه به مدل میانگین متحرک جمع بسته ى اتورگرسیو فصلى
میدونم باید سخت ترین فصل سرى زمانى رو شروع کنم ولى حتى اینم نمیتونه یه ذره از حس خوبى که دارمو کم کنه
شاید این همه سر زندگى اثرات ٢٢ سالگیه!
من از بچگى عاشق عدد ٢٢ بودم
٢٢ واقعا عدد قشنگ و دوست داشتنى ایه :)
It feels like a perfect night for breakfast at midnight
To fall in love with strangers uh uh uh uh
:)))))))))Yeah