من...

یکى از اعضاى آدم هاى متفاوت از آدم هاى متفاوت... فقط همین...

من...

یکى از اعضاى آدم هاى متفاوت از آدم هاى متفاوت... فقط همین...

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

نشسته تو زندگی خودش، از دور نگاه میکنه و به نظرش خیلی آسون میاد همه چی...

حرفامو میزنم! سرشو تکون میده و میگه: خیلی سختی کشیدی!

اینو یه جور ترحم انگیز بدی میگه! یه جوری میگه که من حس کنم همه ی تصمیمایی که گرفتم فقط به خاطر سختی هاییه که کشیدم و ریشه ی عقلانی نداره!

من اما، محکم میگم آره! خیلی سختی کشیدیم! همه مون!

ولی خودم میدونم که توی همه ی لحظه های سخت زندگیم، سخت فکر کردم تا بفهمم دقیقا از زندگیم چی میخوام!
تو نشستی اون جا، و برات خیلی آسونه گفتن این حرفا!
ولی من که تک تک دردایی که داریم ازشون حرف میزنیم تا عمق استخونم فرو رفته میفهمم از چی داریم حرف میزنیم!
پس لطفا شات آپ! :) و توی زندگی ما دخالت نکنین! چون اون موقعی که داشتیم درد میکشیدیم نبودین هیچ کدومتون!
+ترکیدم! (هر جور کسره فتحه بزارین درسته!)

ما آدما فراموش کاریم، خیلیم فراموش کاریم!

قبلا هم بارها گفتم!

باید دلیل تک تک کارایی که میکنم رو یه جا واسه خودم بنویسم! یه جا که فقط و فقط خودم بهشون دسترسی داشته باشم!

چون یادم میره! یادم میره و دوباره تکرار میکنم اشتباهاتمو!

یا میشینم با خودم فکر میکنم چی شد که این طوری شد؟ و درست قسمتی که جواب این سواله از ذهنم پاک شده!

دوباره تلاش میکنم همه چیزو به حالت اولش برگردونم! و یادم میره چقد تلاش کردم تا بشه اینی که هست! و چرا تلاش کردم!

تا دلم باور کنه که * * * * * *

هر بار سری به نوشته های قدیمی میزنم، یا میگردم از ته ذهنم دنبال پرونده های قدیمی و بازشون میکنم، به این باور میرسم که چقد خوبه نوشته هایی داشته باشی که با جزئیات دلیل کاراتو توش نوشتی و هراز چند گاهی سری بهشون بزنی! ولی بازم نمینویسم! از ترس خونده شدن نمینویسم...

+دوستای جدید خیلی خوبی پیدا کردم در کنار دوستای قدیمیم! واقعا باهاشون خوشحالم و خوش میگذره بهم!

++با یه اکیپی رفتیم درکه! از این اکیپ فوق العاده ها که کنارشون نمیفهمی زمان چجوری میگذره :)

+++هنوز پولشونو واریز نکردم! اگه اینجا رو میبینین باید بگم دیروز کارتمو خونه جا گذاشته بودم و پرداخت اینترنتیمم خراب شده! واریز میکنم در اولین فرصت :)))