من...

یکى از اعضاى آدم هاى متفاوت از آدم هاى متفاوت... فقط همین...

من...

یکى از اعضاى آدم هاى متفاوت از آدم هاى متفاوت... فقط همین...

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

خودم میرفتم اما سایه ام با من نمی آمد...

میگفت: "نمیدونی چقدر حس خوبیه مخاطب استاتوس های کیانا شدن...!"






+یه جمله ی قشنگ: اونی که از چشم ما افتاد جاش رو سر ماست.. منتها به عزت و شرف لا اله الا الله :)))


مثل یک نی نی... چشماتو میبندی و میگی الان که باز کنم همه چیز عوض شده... همه چیز شده همه چیز دو سال پیش...
چشماتو محکم میبندی... محکم...
میگی الان که چشمامو باز کنم یه اس ام اس میزنم و همه چیز تموم میشه!!!
صدای دوپ دوپ قلبتو میشنوی... صدای دوپ دوپ قلبشو میشنوی...!
ولی نشده... نمیشه... هیچی عوض نمیشه...
نه تو دیگه اون دختر کوچولوی مهربون خوش بین آروم 2 سال پیشی... نه اون پسر کوچولوی مهربون دوست داشتنی عاشق دو سال پیش...!
اس ام استو میزنی و گوشیتو پرت میکنی اون طرف... و دوباره میری توی تخت خوابت :)

کسی باورش میشه که یه کیک شکلاتی رو کامل انداختم دور؟

اونم من که عاااشق شکلاتم!!!

هه! :)


http://www.noonoab.ir/assets/js/admin/uploaded/2013/08/Chocolate-cake-5.jpg