یلدا...
چهارشنبه, ۱ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۴۶ ق.ظ
توى قرمز ترین انار قایم شده بود...
انار ها رو دونه دونه خوردم تا رسیدم بهش
شروع کرد به حرف زدن، داستان یلدا میگفت و فال حافظ میخوند
و من محو تماشاش بودم....
- چهارشنبه, ۱ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۴۶ ق.ظ
توى قرمز ترین انار قایم شده بود...
انار ها رو دونه دونه خوردم تا رسیدم بهش
شروع کرد به حرف زدن، داستان یلدا میگفت و فال حافظ میخوند
و من محو تماشاش بودم....