بدون هیچ مناسبتی... فقط به علت زیبا بودن شعر... :)
پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۳ ب.ظ
در خیالات خودم
در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه،
از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم،
خستگی در میکنی
چای می ریزم برایت،
توی فنجانی که نیست
باز میخندی و میپرسی
که حالت بهتر است؟!
باز میخندم که خیلی،
گرچه میدانی که نیست
شعر می خوانم برایت،
واژه ها گل می کنند
یاس و مریم میگذارم،
توی گلدانی که نیست
چشم میدوزم به چشمت،
می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری،
بین دستانی که نیست..؟
وقت رفتن می شود،
با بغض می گویم نرو...
پشت پایت اشک می ریزم،
توی ایوانی که نیست
می روی و
خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم،
با یاد مهمانی که نیست...!
بعد تو این کار هر روز من است
باور این که نباشی،
کار آسانی که نیست...!
شاعر: نمیدونم! P:
- پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۳ ب.ظ
سلام علیکم.
مطالب خوب و ارزنده ای دارید...
میدونید چه مزاجی دارید؟! اگه تمایل به دونستنش دارید در "آزمون مزاج سنجی" وب ما شرکت کنید...
همچنین میتونین نرم افزار های طب سنتی دانلود کنید...
در "نمایشگاه اقتصاد مقاومتی" منتظر حضور پر مهرتان هستیم...
http://eghtesadmoghavematy.blog.ir
التماس دعا